سید حیدر میرفخرالدینی؛ سید علی محمد بنی فاطمه
دوره 11، شماره 31 ، دی 1393، ، صفحه 1-17
چکیده
صنایع کوچک و متوسط در بیشتر کشورها نقش عمده و اصلی را در اشتغالزایی و تولید ملی ایفا میکنند. با توجه به ماهیت متحول و تغییرات پرشتاب جهان کنونی، این گونه صنایع میکوشند تا برای انطباق و استفاده بهینه از چنین شرایطی، مناسبترین برنامههای بهبود را انتخاب و اجرا کنند. از آنجا که برای اجرای چنین برنامههایی، موانعی نیز وجود ...
بیشتر
صنایع کوچک و متوسط در بیشتر کشورها نقش عمده و اصلی را در اشتغالزایی و تولید ملی ایفا میکنند. با توجه به ماهیت متحول و تغییرات پرشتاب جهان کنونی، این گونه صنایع میکوشند تا برای انطباق و استفاده بهینه از چنین شرایطی، مناسبترین برنامههای بهبود را انتخاب و اجرا کنند. از آنجا که برای اجرای چنین برنامههایی، موانعی نیز وجود دارد، هدف از انجام این پژوهش، شناسایی و دستهبندی این موانع است تا بر اساس آن افراد و ارگانهای مسئول بتوانند وظایف خود را در جهت رفع این موانع به خوبی بشناسند. بر همین اساس، ابتدا با مطالعه ادبیات موضوع، طیف گستردهای از موانع مربوط به برنامههای بهبود و صنایع کوچک و متوسط شناسایی و سپس با کمک خبرگان غربالگری شدند. دادههای جمعآوری شده با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی تائیدی مرتبه دوم در قالب معادلات ساختاری و با رویکرد EFQM در محیط نرمافزار ایموس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. در نتیجه این کار مشخص شد که 5 عامل "استراتژی"، "کارکنان"، "رهبری"، "فرآیندها، محصولات و خدمات" و "مشارکتها و منابع" به ترتیب بیشترین بار عاملی را با عامل مرتبه دوم "توانمندسازها" دارند. همچنین مهمترین موانع بر اساس بار عاملی نسبت به هر بعد از ابعاد مدل EFQM شناسایی شدند. همچنین نتیجه این تحقیق نشان میدهد که مدل EFQM مدلی مناسب برای دستهبندی موانع پیادهسازی برنامههای بهبود در صنایع کوچک و متوسط است.