بهزاد خانی؛ مهران خلج؛ محمد رضا خلج
چکیده
در این پژوهش مدلی ریاضی دو هدفه جهت بهینهسازی شبکه توزیع کالا در زنجیره تأمین سه سطحی مبتنی بر مدلهای مکانیابی- موجودی با هدف مکانیابی مراکز توزیع توسعه داده میشود که در آن تخصیص مناسب مشتریان بهمنظور حداکثرسازی پوشش تقاضا، افزایش میزان فروش از طریق اعمال سیاستهای تخفیف و در نهایت بهبود سامانه حملونقل کالا از طریق ارائه ...
بیشتر
در این پژوهش مدلی ریاضی دو هدفه جهت بهینهسازی شبکه توزیع کالا در زنجیره تأمین سه سطحی مبتنی بر مدلهای مکانیابی- موجودی با هدف مکانیابی مراکز توزیع توسعه داده میشود که در آن تخصیص مناسب مشتریان بهمنظور حداکثرسازی پوشش تقاضا، افزایش میزان فروش از طریق اعمال سیاستهای تخفیف و در نهایت بهبود سامانه حملونقل کالا از طریق ارائه فروش بستهای در مقایسه با فروش تکی انجام میگیرد. ازطرفی سیاست فروش بستهای از طریق ایجاد سطح قیمتی مناسب جهت ارائه به مشتری، باعث افزایش میزان فروش و در نهایت افزایش حاشیه سود بنگاهها میشود. در این تحقیق برای بالا بردن سطح اطمینان مشتری نسبت به تقاضا سعی کرده ایم در این مدل حداقل 80درصد تقاضای مشتری پاسخ داده شود. که مدل حاضر سعی در بیشینهسازی آن دارد. جهت نزدیک تر شدن به مسائل دنیای واقعی نیز برخی پارامترها تحت شرایط عدم قطعیت در نظر گرفته شدهاند و از تکنیک برنامهریزی استوار برای حل آن استفاده شده است. در پایان جهت اعتبار سنجی مدل ارائه شده، مثالی مطابق با مسائل دنیای واقعی طراحی و توسط نرمافزار GAMS حل و نتایج آن ارائه شده است.
مهران خلج؛ امیر حسین خلج؛ جلال طالبی
چکیده
سیستم های تولید همواره با ریسک های مختلفی از جمله ریسک توقف و از کار افتادگی روبرو هستند. تجزیه و تحلیلریسک عملکرد سیستم تولید، در حالی که داده های واقعی و مناسب در دسترس نیست باعث بروزخطا در پیش بینیپارامترها و سبب تصمیمگیری غلط خواهد شد. شرایط عدم قطعیت حالتی است که داده های مناسب برای تصمیمگیریوجود ندارد و در حالتی خاص از عدم قطعیت ...
بیشتر
سیستم های تولید همواره با ریسک های مختلفی از جمله ریسک توقف و از کار افتادگی روبرو هستند. تجزیه و تحلیلریسک عملکرد سیستم تولید، در حالی که داده های واقعی و مناسب در دسترس نیست باعث بروزخطا در پیش بینیپارامترها و سبب تصمیمگیری غلط خواهد شد. شرایط عدم قطعیت حالتی است که داده های مناسب برای تصمیمگیریوجود ندارد و در حالتی خاص از عدم قطعیت تصمیمگیرنده با فقدان اطلاعات مواجه است. ریسک حالتی از عدم قطعیتاست که اطلاعات از گذشته سیستم به طور ناقص در دسترس است. ریسک موجود در سیستم های تولیدی با عدم تحقققابلیت اطمینان دستگاهها ارتباط مستقیم دارد، در این پژوهش نخست سوابق و رابطه بین ریسک و قابلیت اطمینان موردبررسی قرار گرفته سپس با بهره گیری از تئوری دمپستر شافر مدلی برای حداکثر سازی قابلیت اطمینان با توجه بهریسک موجود ارائه شده است. از آنجایی که محاسبه دقیق قابلیت اطمینان برای سیستم های و فرایندهای پیچیده وقتی کهداده های درستی از شکست در اختیار نیست به شدت مشکل و پیچیده میشود در روش جدیدی که ارائه شده، به جایاستفاده از روش های کاملا کیفی، ازتئوری دمپسترو شافر استفاده شده که در آن از همه داده های در دسترس برایتصمیمگیری استفاده شده است. استفاده از این روش سبب به دست آمدن محدوده های ریسک برای تجهیزات و ماشینآلات میگردد.این محدوده ها با توجه به رابطه ای که بین ریسک و قابلیت اطمینان دستگاه وجود دارد در یک ماتریستحلیل ریسک ترسیم و میزان تغییرات برای رسیدن به ریسک پایین تر مشخص شده است، تمامی روش ارائه شده با بهرهگیری از اطلاعات یک شرکت تولیدی مورد بررسی قرار گرفته است، تمرکز کارهایی که تاکنون در خصوص ارزیابیقابلیت اطمینان انجام شده است روی استفاده از تئوری احتمال بوده که در آن با تعیین نوع توزیع های شکست اجزا به پیشبینی زمان شکست پرداخته شده است در حالی که تحقیق حاضر ارائه دهنده تغییر نگرشی برای کاربردی کردن استفادههمزمان از تئوری امکان و تئوری احتمال است.