مدیریت صنعتی
مقصود امیری؛ حمیدرضا طلایی؛ شهاب بیات زاده
چکیده
در شرایطی که رقابت جهانی شدت یافته و تغییرات محیطی، اقتصادی و فناوری با سرعتی بیسابقه رخ میدهد، سازمانها نیازمند سطح بالایی از آمادگی برای پذیرش فناوریها و مدلهای کسبوکار مبتنی بر صنعت ۵.۰ هستند. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آمادگی برای صنعت ۵.۰ بر رشد پایدار کسبوکار، با در نظر گرفتن نقش کارایی، پاسخگویی و مزیت رقابتی، ...
بیشتر
در شرایطی که رقابت جهانی شدت یافته و تغییرات محیطی، اقتصادی و فناوری با سرعتی بیسابقه رخ میدهد، سازمانها نیازمند سطح بالایی از آمادگی برای پذیرش فناوریها و مدلهای کسبوکار مبتنی بر صنعت ۵.۰ هستند. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر آمادگی برای صنعت ۵.۰ بر رشد پایدار کسبوکار، با در نظر گرفتن نقش کارایی، پاسخگویی و مزیت رقابتی، در شرکت فولاد مبارکه اصفهان انجام شده است. علیرغم پژوهشهای انجامشده در حوزه صنعت 5.0، مرور ادبیات نشان میدهد تاکنون تاثیر آمادگی بر پیادهسازی صنعت 5.0 بر کارایی، پاسخگویی، مزیت رقابتی و رشد پایدار کسبوکار بهصورت یکپارچه بررسی نشده است. این مطالعه از نوع کاربردی و توصیفی–همبستگی بوده و دادهها از طریق پرسشنامه استاندارد از نمونهای شامل ۱۰۵ نفر از کارکنان شرکت که بهصورت هدفمند انتخاب شدند، گردآوری شده است. روایی محتوایی، همگرا و واگرا ابزار اندازهگیری و همچنین پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ و پایایی ترکیبی مورد تأیید قرار گرفته است. دادهها با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری تحلیل گردید. نتایج نشان داد که کسب آمادگی برای صنعت ۵.۰ بهطور معناداری موجب ارتقای کارایی و پاسخگویی میشود و این دو عامل نیز مزیت رقابتی را تقویت کرده و در نهایت به رشد پایدار کسبوکار منجر میگردند. همچنین مشخص شد که کارایی و پاسخگویی نقش میانجی در رابطه بین آمادگی برای صنعت ۵.۰ و مزیت رقابتی ایفا میکنند. این یافتهها میتواند راهنمایی برای مدیران صنایع در جهت حرکت هدفمند بهسوی صنعت ۵.۰ و بهرهگیری اثربخش از فناوریهای نوین با رویکرد انسانمحور در راستای دستیابی به رشد پایدار باشد.
مدیریت صنعتی
بهاره دلجو؛ روح اله قاسمی؛ محسن مرادی مقدم؛ علی محقر
چکیده
صنعت مواد غذایی در انقلاب صنعتی چهارم بهویژه با فناوری اینترنت اشیا متحول شده است. این فناوری با اتصال اجزای مختلف کارخانه به صورت باسیم و بیسیم، کارایی را افزایش داده و زمینهساز توسعه کارخانههای هوشمند و اهداف پایداری شده است. هدف این پژوهش تحلیل توانمندی و جذابیت کاربردهای اینترنت اشیا در صنعت مواد غذایی بر اساس شاخصهای ...
بیشتر
صنعت مواد غذایی در انقلاب صنعتی چهارم بهویژه با فناوری اینترنت اشیا متحول شده است. این فناوری با اتصال اجزای مختلف کارخانه به صورت باسیم و بیسیم، کارایی را افزایش داده و زمینهساز توسعه کارخانههای هوشمند و اهداف پایداری شده است. هدف این پژوهش تحلیل توانمندی و جذابیت کاربردهای اینترنت اشیا در صنعت مواد غذایی بر اساس شاخصهای پایداری و قابلیت شرکت های فعال در صنعت مواد غذایی استان تهران در پیادهسازی این فناوری است. ابتدا با مرور نظاممند ادبیات، کاربردهای اینترنت اشیا در صنعت مواد غذایی و شاخصهای جذابیت از منظر پایداری و توانمندی شناسایی شدند. خبرگان پژوهش متخصصان صنعت مواد غذایی استان تهران با سابقه مشارکت در پروژه های پیاده سازی فناوری اینترنت اشیا هستند. با طراحی و توزیع پرسشنامهها به روش بهترین-بدترین، وزن شاخصها تعیین شد. سپس ماتریسهای تصمیم برای ارزیابی کاربردها بر اساس شاخصهای جذابیت (پایداری) و توانمندی بهصورت جداگانه تشکیل گردید و امتیاز هر کاربرد تعیین شد. با روش تاپسیس، امتیاز نهایی کاربردها استخراج و بر اساس ماتریس توانمندی-جذابیت، اولویتبندی انجام گرفت. نتایج نشان داد مهمترین کاربردهای اینترنت اشیا با جذابیت و توانمندی بالا در شرکتهای فعال در صنعت مواد غذایی استان تهران، شامل «جمعآوری داده در زمان واقعی»، «مدیریت موجودی مواد و بازپرسازی قفسه»، «مدیریت مصرف انرژی» و «سیستم هوشمند شناسایی حریق» است. یافتهها راهنمایی ارزشمند برای شناسایی و بهکارگیری کاربردهای اینترنت اشیا در صنعت مواد غذایی در کشور با توجه به ظرفیت و زیرساخت شرکتهای فعال ارائه میدهد.
تصمیم گیری با معیارهای چند گانه
مجتبی فرخ
چکیده
امروزه، با وجود آگاهی فزایندهای که درباره ارزیابی تأمینکنندگان با توجه به جنبههای پایداری وجود دارد، محدودیتهایی در انتخاب تأمینکننده براساس عملکرد پایدار از نظر نبود فهرست جامعی از معیارهای پایداری و روشهای توسعهیافته برای ارزیابی این معیارها وجود دارد. با توجه به فضای پیچیده و عدماطمینان حاکم بر این معیارها و ارزیابی ...
بیشتر
امروزه، با وجود آگاهی فزایندهای که درباره ارزیابی تأمینکنندگان با توجه به جنبههای پایداری وجود دارد، محدودیتهایی در انتخاب تأمینکننده براساس عملکرد پایدار از نظر نبود فهرست جامعی از معیارهای پایداری و روشهای توسعهیافته برای ارزیابی این معیارها وجود دارد. با توجه به فضای پیچیده و عدماطمینان حاکم بر این معیارها و ارزیابی تامینکنندگان و نیاز به دقت و حساسیت بالا در این ارزیابی، هدف این تحقیق استفاده از رویکرد دیمتل-تاپسیس راف-فازی در مسئله رتبهبندی تامینکنندگان گوشت و دام زنده برای مدیریت هم عدمقطعیت داخلی و خارجی و هم پیچیدگی معیارهای پایداری است. در مرحله اول بکمک روش دیمتل راف-فازی وزن و روابط درونی بین این معیارها مشخص میشود. سپس در مرحله دوم روش تاپسیس راف-فازی برای تعیین رتبه تامینکنندگان استفاده خواهد شد. قابلیت استفاده از این رویکرد با ارزیابی تامینکنندگان در یک مورد مطالعه در زنجیره تأمین گوشت بررسی شد. نتایج نشان میدهد پنج معیار هزینه، سلامت دام و تازگی گوشت، تاثیر روی جامعه محلی، قابلیت اطمینان تحویل و توانایی فناوری به ترتیب به عنوان پنج معیار برتر هستند که روی انتخاب تامینکننده پایدار تاثیر چشمگیری دارند.
عدم قطعیت
فرامرز نوری؛ علیرضا فضل زاده؛ سید صمد حسینی؛ صمد رحیمی اقدم
چکیده
این پژوهش با هدف طراحی مدل بینالمللیسازی شرکتها در شرایط عدم قطعیت، به دنبال رفع کاستی رویکردهای تکبعدی موجود است که پیچیدگیهای پویا و رفتاری ذینفعان را نادیده میگیرند. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و توسعهای و از نظر نوع ترکیبی و اکتشافی است. دادهها از طریق مصاحبه و پرسشنامه از مدیران و خبرگان ذینفع در فرآیند بینالمللیسازی ...
بیشتر
این پژوهش با هدف طراحی مدل بینالمللیسازی شرکتها در شرایط عدم قطعیت، به دنبال رفع کاستی رویکردهای تکبعدی موجود است که پیچیدگیهای پویا و رفتاری ذینفعان را نادیده میگیرند. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و توسعهای و از نظر نوع ترکیبی و اکتشافی است. دادهها از طریق مصاحبه و پرسشنامه از مدیران و خبرگان ذینفع در فرآیند بینالمللیسازی شرکتهای کوچک و متوسط که به روش نمونهگیری هدفمند انتخاب شدهاند، گردآوری شده است. مدل نهایی با استفاده از روششناسی سیستمهای نرم فازی و مدلسازی تفسیری ساختاری فازی توسعه داده شد. مدل نهایی، ابعاد کلیدی برای بینالمللیسازی شرکتها در شرایط عدم قطعیت را مشخص میکند. این ابعاد شامل: پایش روندهای کلان، توسعه اکوسیستم فناوری، پشتیبانی مالی و مشاورهای، توسعه استانداردها، مدیریت روابط ذینفعان، توسعه مراکز آموزشی تخصصی، سیستمهای هوشمند پیشرفته برای پیشبینی، توسعه استراتژیهای انعطافپذیر ورود، شبکهسازی و اتحادهای استراتژیک، بهینهسازی کیفیت محصول و فرآیندها، و مدیریت پیچیدگی زنجیره تأمین است. مدل ارائه شده، ابزاری تحلیلی برای درک عمیقتر پیچیدگیهای بینالمللیسازی در شرکتهای کوچک و متوسط و سیاستگذاریهای مؤثرتر در مواجهه با عدم قطعیتهای محیط کسبوکار است.