مدیریت تولید و عملیات
محمدرحیم رمضانیان؛ مرجان خداپرست نودهئی؛ رضا شیخ
چکیده
تحوّل دیجیتال و صنعت ۴.۰ بهعنوان محرکی کلیدی برای افزایش رقابتپذیری و بهبود کیفیتمحصولات در صنایع مختلف، بهویژه در حوزه قطعهسازی خودرو، اهمیت یافته است. این پژوهش باتمرکز بر استان گیلان، میزان استقرار فناوریهای صنعت ۴.۰ را در راستای افزایش طول عمرمحصولات مورد بررسی قرار دادهاست. ابتدا با تحلیل محتوای کیفی ۳۵ مقاله بین سالهای ...
بیشتر
تحوّل دیجیتال و صنعت ۴.۰ بهعنوان محرکی کلیدی برای افزایش رقابتپذیری و بهبود کیفیتمحصولات در صنایع مختلف، بهویژه در حوزه قطعهسازی خودرو، اهمیت یافته است. این پژوهش باتمرکز بر استان گیلان، میزان استقرار فناوریهای صنعت ۴.۰ را در راستای افزایش طول عمرمحصولات مورد بررسی قرار دادهاست. ابتدا با تحلیل محتوای کیفی ۳۵ مقاله بین سالهای ۲۰۱۶ تا۲۰۲۴، ۱۶ معیار فرعی در چهار گروه اصلی شناسایی شد. سپس، با بهکارگیری روش نوین OPLO-POCOD (ارزیابی فرصتهای از دست رفته بر پایه فاصله در فضای مختصات قطبی) و نظرسنجیاز ۱۴ خبره در ۱۰ شرکت قطعهسازی، عملکرد این شرکتها تحلیل گردید. نتایج نشان داد معیارهاییمانند سیستم مکانیزه انبارداری، اتوماسیون مدیریت موجودی و ردیابی مبتنی بر بلاکچین به ترتیب باکمترین مقدار فرصت از دست رفته (0231/0، 0242/0 و 0253/0) بیشترین تأثیر را در افزایش عمرمحصولات داشتهاند. از سوی دیگر، یکپارچگی فیزیکی-اطلاعاتی زنجیره تأمین با استفاده از رایانشابری هنوز در مرحله آغازین اجرا قرار دارد. این پژوهش برای نخستینبار با ترکیب تحلیلهای کیفیو روش نوین OPLO-POCOD، امکان رتبهبندی دقیق شرکتها و شناسایی شکافهای اجرایی رافراهم کرده است. یافتهها اهمیت تمرکز بر فناوریهای هوشمند را در دستیابی به تولید پایدارتر ورقابتپذیرتر برجسته میسازد و به مدیران و سیاستگذاران در جهت اولویتبندی راهبردهای صنعت۴.۰ یاری میرساند. درمجموع، اگرچه صنایع قطعهسازی خودرو در گیلان در حوزههایی مانندانبارداری مکانیزه پیشرفت داشتهاند، اما برای تکمیل فرآیند تحوّل دیجیتال و بهرهبرداری کامل از مزایایصنعت ۴.۰، نیازمند تسریع در پیادهسازی فناوریهای نوینی مانند رایانش ابری هستند.
عدم قطعیت
ایمان ابراهیمی؛ هادی مختاری؛ محمدتقی رضوان
چکیده
سرمایهگذاری در بازار رمزارزها یکی از جذابترین اما پرریسکترین فرصتهای سرمایهگذاری در دنیای امروز به شمار میرود. رشد سریع این بازار و تأثیر آن بر اقتصاد جهانی، لزوم بررسی علمی و نظاممند این حوزه را برجسته میسازد. این پژوهش بهعنوان یک نوآوری، بهطور همزمان به طراحی پرتفوی رمزارزی و تخصیص بهینه سرمایه با درنظرگرفتن ...
بیشتر
سرمایهگذاری در بازار رمزارزها یکی از جذابترین اما پرریسکترین فرصتهای سرمایهگذاری در دنیای امروز به شمار میرود. رشد سریع این بازار و تأثیر آن بر اقتصاد جهانی، لزوم بررسی علمی و نظاممند این حوزه را برجسته میسازد. این پژوهش بهعنوان یک نوآوری، بهطور همزمان به طراحی پرتفوی رمزارزی و تخصیص بهینه سرمایه با درنظرگرفتن ریسک و بازده میپردازد. در گام نخست، پرتفویی مبتنی بر شاخصهای بازار رمزارزها ایجاد شده و سپس بهینهسازی وزن اجزای آن باهدف سازگاری با ترجیحات ریسک سرمایهگذاران انجام شد. مدیریت غیرفعال نیز بهعنوان رویکردی مکمل مدنظر قرار گرفت. در ادامه، پرتفوهایی با وزن مساوی و همچنین پرتفوهای منتخب بر اساس بالاترین ارزش بازار و بهترین نسبت بازده به ریسک شکل گرفتند. برای بهینهسازی، از الگوریتم فراابتکاری بهینهسازی ازدحام ذرات (PSO) استفاده و نتایج مورد تجزیهوتحلیل قرار گرفت. یافتهها نشان دادند که پرتفویهای متشکل از رمزارزهای با بیشترین ارزش بازار، ریسک کمتری دارند و مدل شارپ در میان مدلهای مورداستفاده، عملکرد بهتری ارائه میدهد. همچنین، انتخاب پرتفوی بر اساس نسبت بازده به ریسک انحراف معیار نتایج مطلوبی به همراه داشت. درنهایت، پژوهش تأکید میکند که بهرهگیری از استراتژیهای علمی میتواند مدیریت ریسک را تسهیل کرده و بازدهی سرمایهگذاری را بهبود بخشد.
تصمیم گیری با معیارهای چند گانه
علی معمارپور غیاثی؛ مرتضی عباسی؛ جعفر قیدر خلجانی
چکیده
ارزیابی تأمینکنندگان در موفقیت مگاپروژههای ماژولار نقشی تعیینکننده دارد؛ زیرا این پروژهها بهواسطهی نیاز به هماهنگی پیچیدهی زیرسیستمهای گوناگون و یکپارچگی دقیق ماژولها، مستلزم همکاری با تأمینکنندگانی توانمند هستند. هدف این تحقیق ارائه یک چارچوب یکپارچه جهت ارزیابی تامینکنندگان مگاپروژههای ماژولار است. در ...
بیشتر
ارزیابی تأمینکنندگان در موفقیت مگاپروژههای ماژولار نقشی تعیینکننده دارد؛ زیرا این پروژهها بهواسطهی نیاز به هماهنگی پیچیدهی زیرسیستمهای گوناگون و یکپارچگی دقیق ماژولها، مستلزم همکاری با تأمینکنندگانی توانمند هستند. هدف این تحقیق ارائه یک چارچوب یکپارچه جهت ارزیابی تامینکنندگان مگاپروژههای ماژولار است. در این پژوهش، برای اولین بار جهت ارزیابی تامینکنندگان از رویکرد ترکیبی مبتنی بر روشهای LOPCOW و ARTASI توسعهیافته بر اساس مجموعههای فازی کروی (SF-LOPCOW و SF-ARTASI) استفاده شده است. این رویکرد قادر است همزمان با عدم قطعیت و تصمیمگیری گروهی مقابله کند. بر اساس این رویکرد، ۳۱ معیار مبتنی بر ابعاد پایداری برای فرایند ارزیابی تامینکنندگان مگاپروژههای ماژولار شناسایی شده است. سپس، با استفاده از روش SF-LOPCOW وزندهی به معیارها انجام میشود. بر اساس نتایج این مرحله، هزینه، استراتژی و سازماندهی و میزان پسماند تولیدی به ترتیب با ۰.۰۸۷، ۰.۰۸۳ و ۰.۷۹ بیشترین وزنها را به خود اختصاص دادند. در آخر، بر اساس یک مطالعه موردی ۱۲ شرکت تامینکننده تعیین شده برای مسئله ارزیابی تامینکنندگان مگاپروژههای ماژولار از طریق روش SF-ARTASI ارزیابی و اولویتبندی میگردند. مقایسه نتایج SF-ARTASI با سایر روشهای تصمیمگیری چند معیاره موجود در ادبیات و همچنین تحلیل حساسیت، کارآمدی رویکرد پیشنهادی و پایداری رتبهبندی آن را در سناریوهای مختلف نشان میدهد.
مدیریت پروژه
محمد امین درستی؛ فرهاد سعیدی؛ سعید یوسفی
چکیده
پیمانکاران شایسته به عنوان رکن اصلی پروژه های ساخت پایدار و بازوی فنی پیشبرد اجرایی پروژه ها نقش بسزایی در تحقق اهداف توسعه پایدار (اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی) ایفا میکنند. ارزیابی شایستگی و گزینش پیمانکار اصلح از جمله دغدغه های شرکتهای کارفرمایی در برونسپاری عملیات اجرایی این قبیل از پروژه ها محسوب میشود. مدیران و سیاستگذاران ...
بیشتر
پیمانکاران شایسته به عنوان رکن اصلی پروژه های ساخت پایدار و بازوی فنی پیشبرد اجرایی پروژه ها نقش بسزایی در تحقق اهداف توسعه پایدار (اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی) ایفا میکنند. ارزیابی شایستگی و گزینش پیمانکار اصلح از جمله دغدغه های شرکتهای کارفرمایی در برونسپاری عملیات اجرایی این قبیل از پروژه ها محسوب میشود. مدیران و سیاستگذاران شرکتها برای ارزیابی پیمانکاران واجد شرایط نیازمند معیارهایی هستند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی معیارهای شایستگی و انتخاب پیمانکاران در پروژههای ساخت پایدار از منظر شرکتهای کارفرمایی انجام گرفته است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از حیث نوع داده، در زمره پژوهشهای کیفی قرار دارد. قلمرو مکانی این پژوهش جزیره کیش بوده و جامعه خبرگی این مطالعه را مدیران پروژه و صاحب نظران شرکتهای کارفرمایی فعال در صنعت ساخت این جزیره تشکیل دادند که نمونهگیری از آنها به شیوه غیرتصادفی هدفمند انجام گرفت. ضمن نظرسنجی از خبرگان با انجام مصاحبه های نیمه ساختاریافته، فرآیند تحلیل محتوای مصاحبهها با استفاده از کدگذاری به شیوه تحلیل مضمون مطابق با الگوی شش مرحله ای Braun و Clarke (2006) با رویکرد استقرایی انجام پذیرفت. با تحلیل محتوای 12 مصاحبه، در مجموع 73 کد با فرآوانی 979 تکرار در 12 مضمون فرعی و 3 مضمون اصلی احصاء شد. نتایج پژوهش نشان داد که برخلاف رویکردهای سنتی ارزیابی شایستگی و گزینش پیمانکار اصلح در جلسات مناقصه، انجام این فرآیند در پروژه های ساخت پایدار مستلزم نگرش جامع تصمیمگیرندگان شرکتهای کارفرمایی و توجه توأمان آنها به 12 معیار کلیدی مستتر در سه بُعد اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی است.
مدلسازی و شبیه سازی
ناهید فروغی؛ محمود مرادی؛ کیخسرو یاکیده؛ محمد رحیم رمضانیان
چکیده
این پژوهش به بررسی تأثیر استراتژیهای بهبود بر شاخصهای کلیدی عملکرد در صنعت آب و فاضلاب با بهرهگیری از رویکرد پویایی سیستم پرداخت. هدف اصلی مطالعه، توسعه مدلهایی جامع برای شبیهسازی روابط پیچیده و تعاملات میان استراتژیها و متغیرهای عملکردی با هدف ارتقای پایداری و مدیریت عملکرد بود. شاخصهای عملکرد به دو دسته ورودی (شامل ...
بیشتر
این پژوهش به بررسی تأثیر استراتژیهای بهبود بر شاخصهای کلیدی عملکرد در صنعت آب و فاضلاب با بهرهگیری از رویکرد پویایی سیستم پرداخت. هدف اصلی مطالعه، توسعه مدلهایی جامع برای شبیهسازی روابط پیچیده و تعاملات میان استراتژیها و متغیرهای عملکردی با هدف ارتقای پایداری و مدیریت عملکرد بود. شاخصهای عملکرد به دو دسته ورودی (شامل دوره وصول مطالبات، سرانه بدهی آحاد مشترکین، آب به حساب نیامده و سهم هزینه نیروی کار به فروش) و خروجی (شامل نسبت گردش داراییها، پوشش سرانه مشترکین، رشد بازار آب و فاضلاب و درجه حرفهای کارکنان) تقسیم شدند. براساس ادبیات پیشین، اسناد بالادستی، گزارشهای شرکتهای آب و فاضلاب و نظرات خبرگان، ۱۴ استراتژی بهبود برای ارتقای عملکرد شناسایی و تبیین گردید. سپس دو مدل پویایی سیستم برای تحلیل این شاخصها طراحی و توابع ریاضی مرتبط با هر متغیر تعریف شد. شبیهسازی سناریوهای تدوینی نشان داد که اعمال استراتژیها، به کاهش دوره وصول مطالبات و سهم هزینه نیروی کار به فروش، و همچنین بهبود نسبت گردش داراییها، پوشش سرانه مشترکین، رشد بازار و ارتقای درجه حرفهای کارکنان منجر شده است. این پژوهش ابزاری کارآمد برای تحلیل سیستماتیک عملکرد و تصمیمگیری استراتژیک در صنعت آب و فاضلاب ارائه نمود.
مدلسازی و شبیه سازی
فائزه بالی آقا؛ زین العابدین صادقی؛ سید عبدالمجید جلائی
چکیده
این پژوهش با استفاده از دادههای کارگاههای صنعتی با ۱۰ نفر کارکن و بیشتر طی سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹، به بررسی بهرهوری کل عوامل تولید (TFP) و نقش تخصیص نادرست منابع در عملکرد صنایع ایران پرداخته است. نتایج نشان میدهد که حذف اختلالات بازار، بهویژه در صنایع شیمیایی، محصولات معدنی غیرفلزی و تولید کک و فرآوردههای نفتی، موجب ارتقاء ...
بیشتر
این پژوهش با استفاده از دادههای کارگاههای صنعتی با ۱۰ نفر کارکن و بیشتر طی سالهای ۱۳۹۰ تا ۱۳۹۹، به بررسی بهرهوری کل عوامل تولید (TFP) و نقش تخصیص نادرست منابع در عملکرد صنایع ایران پرداخته است. نتایج نشان میدهد که حذف اختلالات بازار، بهویژه در صنایع شیمیایی، محصولات معدنی غیرفلزی و تولید کک و فرآوردههای نفتی، موجب ارتقاء بهرهوری میشود، درحالیکه صنایعی مانند پوشاک، چرم و تعمیر ماشینآلات بهرهوری بسیار پایینی دارند. بهطور میانگین، سطح بهرهوری فیزیکی بدون مداخلات ساختاری حدود ۵ میلیون میلیون ریال برآورد شده، اما تفاوتهای بینصنعتی قابلتوجه است. سال ۱۳۹۲ بالاترین سطح کارایی تولید را ثبت کرده، ولی بهطورکلی، عملکرد صنایع طی دوره نسبتاً پایین و ناپایدار بوده است. بررسیها نشان میدهد بازتخصیص منابع در تمام سالها اثربخشی منفی بر بهرهوری داشته و سال ۱۳۹۳ با بیشترین افت TFP (معادل ۶.۹۱- درصد)، نمادی از نارساییهای عمیق ساختاری در اقتصاد صنعتی کشور بوده است. همچنین، اصلاح تحریفهای مرتبط با سرمایهگذاری تأثیر بیشتری بر رشد بهرهوری نسبت به اصلاح بازار محصول داشته و همبستگی بالای بین این دو حوزه (r=0.75) نشان از پیوند متقابل آنها دارد. درنهایت، یافتهها بر اهمیت اصلاحات ساختاری در نظام سرمایهگذاری و تنظیم بازار تأکید دارد و تخصیص نادرست منابع، بهویژه در حوزه سرمایه، بهعنوان عاملی کلیدی در تضعیف بهرهوری صنایع شناسایی شده است.
مدیریت زنجیره تامین
سیما زینال پور؛ سعید یعقوبی؛ طهمورث سهرابی
چکیده
تفاوت دقت بالای مدلهای میانگینگیری بیزین غیرخطی، نسبت به مدلهای کلاسیک نشاندهنده شکست مدلهای کلاسیک است. مدلهای کلاسیک توانایی لازم جهت تعیین مدل بهینه را ندارند و همواره از یک الگوی از پیش تعیینشده پیروی مینمایند. بر این اساس جهت ارتقای این شکاف از هیبرید مدلهای میانگینگیری بیزین غیرخطی و پارامتر متغیر زمان پانلی ...
بیشتر
تفاوت دقت بالای مدلهای میانگینگیری بیزین غیرخطی، نسبت به مدلهای کلاسیک نشاندهنده شکست مدلهای کلاسیک است. مدلهای کلاسیک توانایی لازم جهت تعیین مدل بهینه را ندارند و همواره از یک الگوی از پیش تعیینشده پیروی مینمایند. بر این اساس جهت ارتقای این شکاف از هیبرید مدلهای میانگینگیری بیزین غیرخطی و پارامتر متغیر زمان پانلی جهت مدلسازی ریسک صنعت خودرو بهره گرفته شده است. بازه زمانی تحقیق حاضر از سال 1390 تا 1402 بوده و در این تحقیق از اطلاعات 57 شرکت فعال در حوزه صنعت خودرو در بورس اوراق بهادار تهران استفاده شده است. 119 ریسک مؤثر بر زنجیره تأمین صنعت خودرو شناسایی شد. بر اساس رویکردهای میانگینگیری بیزین غیرخطی 15 شاخص ریسک غیرسیستماتیک و 13 ریسک سیستماتیک، بر زنجیره تأمین بهعنوان مهمترین ریسکها شناسایی شدند. پس از شناسایی عوامل اقدام به بررسی این عوامل در طی زمان بر زنجیره تأمین صنایع خودرویی بر اساس رویکرد TVP-PFAVR پرداخته شد. با عنایت به اینکه نسبت معناداری ریسک سیستماتیک بر زنجیره تأمین از ریسک غیرسیستماتیک بالاتر است، ثبات فضای اقتصادی و کسبوکار، حکمرانی خوب و فضای سیاسی نسبت به ثبات مدیریتی میبایست در دستور کار قرار بگیرد. در حقیقت، سیاستهای تثبیتی در قالب سیاستهای سمت تقاضا شامل سیاستهای پولی-مالی، بهتر است در جهت کاهش ریسکهای اقتصادی-مالی زنجیره تأمین صنعت خودرو قرار بگیرد. همچنین، باعنایت به معناداری شاخصهای محدودیت تأمین مالی در ایجاد ریسک سیستماتیک، رتبهبندی شرکتهای صنعت خودرو جهت تخصیص بهینه منابع مالی به این شرکتها اکیداً توصیه میگردد.