مدلسازی و شبیه سازی
آتوسا ابراهیمی شاه آبادی؛ جهانگیر یدالهی فارسی؛ نیلوفر نوبری
چکیده
رشد شتابان پلتفرمهای مبتنی بر هوش مصنوعی در دهه گذشته ضرورت واکاوی ابعاد فناورانه و مدیریتی این پدیده را دوچندان کرد. این پژوهش با هدف تحلیل تطبیقی ساختار و پیامدهای سه گونه پلتفرمهای تراکنشی، نوآوری و منسجم در چارچوب ADO انجام شد. مطالعه حاضر به روش فراترکیب و تحلیل کیفی، طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی، بر اساس مرور ۷۰ ...
بیشتر
رشد شتابان پلتفرمهای مبتنی بر هوش مصنوعی در دهه گذشته ضرورت واکاوی ابعاد فناورانه و مدیریتی این پدیده را دوچندان کرد. این پژوهش با هدف تحلیل تطبیقی ساختار و پیامدهای سه گونه پلتفرمهای تراکنشی، نوآوری و منسجم در چارچوب ADO انجام شد. مطالعه حاضر به روش فراترکیب و تحلیل کیفی، طی سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی، بر اساس مرور ۷۰ مقاله منتخب از سالهای ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۵ پیش رفت و دادهها در سه محور پیشنیازها، تصمیمات و پیامدها بررسی شدند. چارچوب تحلیلی با ترکیب دستهبندی پلتفرمها و مدل ADO، زمینه مقایسه دقیق اجزای کلیدی را فراهم ساخت. نتایج نشان دادند پلتفرمهای تراکنشی با معماری میکروسرویس و API باز، پلتفرمهای نوآوری با چارچوبهای یادگیری عمیق و GPU/TPU و پلتفرمهای منسجم با یکپارچگی داده و حکمرانی کلانداده، مسیرهای متفاوتی برای ارتقای بهرهوری و امنیت اطلاعات طی کردند. همچنین یافتهها تأکید کردند که پردازش ابری، حکمرانی داده و امنیت اطلاعات عناصر مشترک و الزامی این گونهها بودهاند. این تحلیل نشان داد که کاربست چارچوب ADOمیتواند به طراحی سیاستهای کارآمد برای مدیریت، امنیت و توسعه اکوسیستم های دادهمحور کمک کند و بینشهایی تازه برای محققان و سیاستگذاران در مسیر بهینهسازی عملکرد پلتفرمهای هوشمصنوعی فراهم آورد.
تصمیم گیری با معیارهای چند گانه
فاطمه مجیبیان؛ مریم دانشور؛ احسان کفاش عبدی
چکیده
با گسترش فناوریهای دیجیتال و تحولات سریع در حوزه خدمات مالی، فینتک به عنوان یکی از مهمترین عوامل تحول در صنعت بانکداری شناخته شده است. بانکها به عنوان یکی از ارکان اصلی نظام مالی، با ورود فینتک به بازار، شاهد تغییرات بنیادین در نحوه ارائه خدمات، رفتار مشتریان و الگوهای رقابتی هستند. با این حال، استقرار این فناوریها همواره ...
بیشتر
با گسترش فناوریهای دیجیتال و تحولات سریع در حوزه خدمات مالی، فینتک به عنوان یکی از مهمترین عوامل تحول در صنعت بانکداری شناخته شده است. بانکها به عنوان یکی از ارکان اصلی نظام مالی، با ورود فینتک به بازار، شاهد تغییرات بنیادین در نحوه ارائه خدمات، رفتار مشتریان و الگوهای رقابتی هستند. با این حال، استقرار این فناوریها همواره با مجموعهای از ریسکها همراه است که میتواند بر عملکرد، امنیت و اعتبار بانکها تأثیر بگذارد. لذا، شناسایی دقیق و مدیریت بهموقع ریسکهای مرتبط با فینتک ضروری به نظر میرسد. این پژوهش با هدف ارزیابی ریسکهای تأثیرگذار در استفاده از فینتک در بانکها با رویکرد تصمیمگیری چندمعیاره در محیط نوتروسوفیک و با تمرکز بر مطالعه موردی بانک پاسارگاد انجام شده است. در این تحقیق، ابتدا با مرور ادبیات و پیشینه تحقیق، مولفههای اصلی ریسک شناسایی شدند. سپس با استفاده از روش دلفی نوتروسوفیک، ریسکهای اصلی شامل ریسک امنیتی، اعتباری، عملیاتی، استراتژیک و رقابتی، قانونی و مقرراتی، شهرتی و نقدینگی شناسایی گردیدند. در ادامه، اهمیت نسبی این ریسکها با استفاده از روشBWM نوتروسوفیک تعیین شد. نتایج نشان داد که ریسک امنیتی با بالاترین وزن، مهمترین ریسک در استفاده از فینتک در بانک پاسارگاد است. در نهایت، سناریوهای مختلف پیادهسازی فینتک با استفاده از روشMABAC نوتروسوفیک رتبهبندی شدند که سناریوی "مشارکت با سایر بانکها و تشکیل اتحادیه فینتک" بالاترین امتیاز را کسب نموده است. یافتههای این پژوهش میتواند به بانک کمک کند تا ضمن شناخت دقیقتر ریسکهای موجود، بهترین راهبردها را برای استقرار موفق فینتک در محیط بانکی خود انتخاب کنند.
تصمیم گیری با معیارهای چند گانه
ایرج روحی؛ مهسا پیشدار؛ مریم حسنی کرده ده
چکیده
با توجه به نگرانی های جهانی پیرامون ضایعات غذایی و تغییرات اقلیمی، به یافت مواد غذایی به عنوان راهبردی کلیدی برای دستیابی به اقتصاد چرخه ای و توسعه پایدار مطرح است. این پژوهش با هدف شناسایی و رتبه بندی راهبرد های بهیافت ضایعات غذایی از دیدگاه های زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و فنی انجام شد. ده راهبرد اصلی از ادبیات موضوع ...
بیشتر
با توجه به نگرانی های جهانی پیرامون ضایعات غذایی و تغییرات اقلیمی، به یافت مواد غذایی به عنوان راهبردی کلیدی برای دستیابی به اقتصاد چرخه ای و توسعه پایدار مطرح است. این پژوهش با هدف شناسایی و رتبه بندی راهبرد های بهیافت ضایعات غذایی از دیدگاه های زیست محیطی، اقتصادی، اجتماعی و فنی انجام شد. ده راهبرد اصلی از ادبیات موضوع استخراج و بر اساس دوازده شاخص کلیدی توسط ده خبره با سابقه در صنعت غذا ارزیابی گردید. نوآوری این پژوهش، ارائه چارچوبی تلفیقی متشکل از مجموعه های فازی شهودی دایرهای (C-IFS)، روش عینی MEREC جهت وزن دهی و روش MARCOS برای رتبه بندی است. به طوری که شکاف موجود در ادبیات پیرامون فقدان یک مدل یکپارچه برای ارزیابی راهبرد های بهیافت ضایعات غذایی را پر مینماید. یافته ها نشان داد که شاخص های «پتانسیل بازار»، «آگاهی عمومی از محصولات بهیافت شده» و «کیفیت و ایمنی غذایی» بیشترین وزن را دارند که بر اهمیت پاسخگویی به بازار، ایمنی و آموزش عمومی تأکید دارد. در رتبه بندی نهایی، تولید منسوجات پایدار از ضایعات غذایی رتبه نخست را به خود اختصاص داد و پس از آن به ترتیب بسته بندی پایدار، تولید مواد غذایی جدید از ضایعات و تولید انرژی زیستی قرار گرفتند. راهبرد های موفق با بستن چرخه منابع، خلق ارزش اقتصادی و پیشبرد اهداف توسعه پایدار همراه هستند. چارچوب پیشنهادی میتواند ابزاری کارآمد برای سیاستگذاران، پژوهشگران و فعالان صنعت در انتخاب راهبرد های بهینه بهیافت باشد.